حکومت اسلامی
جمهوری اسلامی ایران با 98درصد ارا مردم برقرار گردید ولی به علت فقر مسئولین، تبدیل به جمهوری بانکی شد و سیستم بانکی همه ارگانها را قبضه کرد. روش آن هم پولپاشی بود تا هیچکس مخالف باقی نماند. مسئولین پابرهنه هم که عقده گشایی می کردند برای دستیابی به منابع عظیم پولی ناچار بودند اطاعت کنند. و کم کم کار بجایی رسید که بجای اینکه مردم به ارزش کار پی ببرند و با کار، خلق ثروت کنند، به فکر رفاقت با مدیران بانکها افتادند و زیر پای انها فرش قرمز پهن کردند. و بانکها هم با سخاوت تمام تحت عنوان وام و پاداش و حقوق و حق جلسه و انواع آنها آنقدر در پای آنها ریختند که در پول غرق شدند.
مردم هم دو دسته شدند: عده ای گفتند ما هم از بانکها تعریف کنیم تا مثل این آقایان پر پول شویم چون پول تو بانک است. لذا اقدام به اخذ وام و اعتبار نموده و حتی با دریوزگی تمام هرچه آنها سخت تر می گرفتند اینها محکمتر می ایستادند. اما عده ای این روال را نپسندیدند، البته خیلی از انها کسانی بودند که وام گرفته بودند ولی نمی توانستند بپردازند. لذا به افشا گری علیه بانکها دست زدند و گفتند وام بانکی یک تله است، تله ای برای رام کردن مسئولین و زندانی کردن پولدار ها. زیرا وام هایی که به مسئولین می دادند یا بلاعوض بود و یا آنقدر زیاد بود که آنها را به فرار و اختلاس تشویق می نمود. ولذا مردم عادی و برخی از ثروتمندان هم ضرب المثل دزست کردند که برویم قرض ال پس نده بگیریم. یعنی فکری برای پس دادن نداشتند. لذا همه جور مدارک تهیه کرده وام را می گرفتند و برای خود خانه و ویلا در خارج از کشور می خریدند. بانکها که با کمبود اعتبار مواجه بودند به سراغ اینها رفته و چون می دانستند پولها را خرج کرده اند، آنها را زندانی و اموال و کارخانه ها را مصادره می کردند. بطوریکه تمام کارخانجات تعطیل و به نفع بانکها مصادره شد. در برابر تمام این ظلمها کسی جرات اعتراض نداشت زیرا بلافاصله به پیشنهاد وام می شد! تا ساکت شود. اما این وام برای همیشه او را ساکت می کرد زیرا بهره و جریمه دیرکرد و خسارت تادیه و غیره تا بیست برابر برایشان صورت می شد. که منجر به زندانی و بازداشت و مصادره اموال می گشت. تا اینکه بالاخره یک نفر از مسئولین یعنی نماینده مردم اصفهان به این ظلم بطور علنی اعتراض کرد. در پایان سخنرانی ایشان افرادی که جرات نداشتند حمله کنند، دور او را گرفتند و تشویق کردند ولی همین. لذا برای عملی کردن نظریه ضد بانک باید اصلا بانک ها را منحل کرد. و الا ما شاهد هستیم که بانکها صف آرایی خود را شروع کرده اند. هم خودشان فحش و وبد وبیراه را بلند بلند تکرار می کنند و هم با اذیت کردن مشتریان آنها را به فحاشی وادار می کنند. یکی از توطئه های انان همین اعتراضات خیابانی کارمندان است. کار شوراندن مردم بسیار ساده است. بانکها فیش حقوقی یک یا دو نفر را افشا می کنند، مردم آتش می گیرند و اعتراض می کنند! این کار بسیار ماهرانه صورت می گیرد. از این جهت فقط از عهده بانکها بر می اید. مهارت آنان ارائه فیش واقعی است زیرا گیرنده وجه ناچار است فیش حقوقی را به بانک بدهد. و جای دیگری ان منعکس نمی شود. و هیچکدام از فیش ها هم مربوط به بانکی ها نیست تا سرنخ گم شود. در حالیکه الان همه مدیران بانکی نجومی بگیر هستند. و از قدرت مطلق برخوردار است لذا در کنار حقوق رسمی رشوه های کلان برای کارشناسی و اعطای وام می گیرد. دولت هم ناچار است حقوق ها را با اختلاف زیاد تصویب کند که بطور رسمی بین حداقل حقوق تا حداکثر ان ده برابر فاصله است یعنی یک وزیر یا وکیل یا استاندار ده برابر حقوق یک معلم دریافتی دارد. و همه می دانند این شکاف بالاتر است
Islamic government or banking government?
The Islamic Republic of Iran was established with 98% of the popular vote, but due to the poverty of the officials, it became a banking republic and the banking system took over all the organs. The method was to spray money so that no one would oppose it. Barefoot officials who were untangling had to obey in order to gain huge monetary resources. And little by little, instead of people realizing the value of work and creating wealth through work, they thought of being friends with bank managers and spread the red carpet under their feet. And the banks, with all their generosity under the heading of loans and bonuses and salaries and meeting fees and all kinds of things, poured so much on their feet that they drowned in money. People were divided into two groups: some said that we should also define banks so that we can be full of money like these gentlemen, because money is in the bank. Therefore, they took out loans and credits, and even with all the hardships they took, they stood stronger. But some people did not like this procedure, of course, many of them were people who had borrowed but could not pay. So they started exposing the banks and said that the bank loan is a trap, a trap to tame the authorities and imprison the rich. Because the loans they gave to the authorities were either gratuitous or so large that they encouraged them to flee and embezzle. Therefore, ordinary people and some rich people also stole the proverb that we should go and borrow money. That is, they had no idea how to give back. Therefore, they prepared all kinds of documents, took loans, and bought houses and villas abroad for themselves. The banks, which were facing a shortage of credit, approached them and, knowing that they had spent the money, imprisoned them and confiscated their property and factories. So that all the factories were closed and confiscated in favor of the banks. In the face of all this oppression, no one dared to protest because the loan was offered immediately! To be silent. But this loan silenced him forever because interest and fines were delayed and damages were paid up to 20 times. Which led to imprisonment and detention and confiscation of property. Until finally one of the officials, the representative of the people of Isfahan, publicly protested against this oppression. At the end of his speech, people who did not dare to attack surrounded him and encouraged him, but that was it. Therefore, in order to implement the anti-bank theory, banks must be dissolved at all. Otherwise, we will see that the banks have started their queuing. They both repeat the obscenity and mischief loudly and force the customers to swear by harassing them. One of their conspiracies is the street protests of the employees. The task of stirring up people is very simple. Banks reveal the pay slips of one or two people, people catch fire and protest! This is done very skillfully. For this reason, only banks can handle it. Their skill is to provide a real receipt because the recipient has to pay the bank receipt. And it is not reflected elsewhere. And none of the receipts belong to the banks to lose the clue. While now all bank managers are astronomical. And it has absolute power, so in addition to official salaries, it takes large bribes for expertise and lending. The government is also forced to approve salaries by a large margin, which is officially ten times the minimum wage to the maximum, meaning that a minister or lawyer or governor has ten times the salary of a teacher. And everyone knows this gap is higher
حکومة إسلامیة أم حکومة مصرفیة؟
تأسست جمهوریة إیران الإسلامیة بنسبة 98? من الأصوات الشعبیة ، ولکن بسبب فقر المسؤولین ، أصبحت جمهوریة مصرفیة وتولى النظام المصرفی جمیع الأجهزة. کانت الطریقة هی رش النقود حتى لا یعارضها أحد. کان على المسؤولین حفاة الذین کانوا یفککون طاعة من أجل الحصول على موارد مالیة ضخمة. وشیئًا فشیئًا ، وصل العمل إلى نقطة حیث بدلاً من إدراک الناس لقیمة العمل وتکوین ثروة من خلال العمل ، فکروا فی تکوین صداقات مع مدیری البنوک ونشر السجادة الحمراء تحت أقدامهم. والبنوک مع کل کرمها من القروض والمکافآت والرواتب ورسوم الاجتماعات وکل أنواع الأشیاء ، سکب على أقدامها الکثیر حتى غرقوا فی المال. تم تقسیم الناس إلى مجموعتین: قال البعض إنه یجب علینا أیضًا تعریف البنوک لکسب المال مثل هؤلاء السادة ، لأن المال فی البنک. لذلک ، أخذوا قروضًا وائتمانات ، وحتى مع کل المصاعب التی أخذوها ، فقد صمدوا. لکن بعض الأشخاص لم یعجبهم هذا الإجراء ، بالطبع ، کان الکثیر منهم أشخاصًا اقترضوا ولکنهم لم یتمکنوا من السداد. لذلک بدؤوا بفضح البنوک وقالوا إن القرض المصرفی فخ لترویض المسؤولین وحبس الأثریاء. لأن القروض التی قدموها للسلطات کانت إما مجانیة أو کبیرة لدرجة أنهم شجعوها على الفرار والاختلاس. لذلک ، سرق الناس العادیون وبعض الأثریاء أیضًا المثل القائل بأنه ینبغی لنا أن نذهب ونقترض المال. أی أنه لم یکن لدیهم أی فکرة عن کیفیة رد الجمیل. لذلک ، أعدوا جمیع أنواع الوثائق ، واقترضوا ، واشتروا منازل وفیلات فی الخارج لأنفسهم. فالمصارف التی کانت تواجه نقصاً فی الائتمان ، اقتربت منهم ، ولعلمها أنها أنفقت الأموال ، قامت بحبسهم ومصادرة ممتلکاتهم ومصانعهم. بحیث تم اغلاق المصانع ومصادرتها لصالح البنوک. فی وجه کل هذا القهر لم یجرؤ أحد على الاحتجاج لأن القرض عرض على الفور! لیصمت. لکن هذا القرض أسکته إلى الأبد لأن الفوائد والغرامات تأخرت وتم دفع تعویضات تصل إلى عشرین ضعفًا. مما ادى الى الحبس والتوقیف ومصادرة الممتلکات. حتى أخیرًا احتج أحد المسؤولین ، ممثل شعب أصفهان ، علنًا على هذا القمع. وفی نهایة حدیثه أحاط به أناس لم یجرؤوا على مهاجمته وشجعوه ، لکن هذا کل ما فی الأمر. لذلک ، من أجل تنفیذ نظریة مکافحة البنوک ، یجب حل البنوک على الإطلاق. وإلا ، فسنرى أن البنوک قد بدأت فی الاصطفاف. کلاهما یکرر الفحش والأذى بصوت عالٍ ویجبر العملاء على القسم من خلال مضایقتهم. إحدى مؤامراتهم هی احتجاجات الموظفین فی الشوارع. مهمة إثارة الناس بسیطة للغایة. البنوک تکشف قسائم رواتب شخص أو شخصین ، یشتعل الناس بالنار ویحتجون! یتم ذلک بمهارة کبیرة. لهذا السبب ، یمکن للبنوک فقط التعامل معها. وتتمثل مهارتهم فی تقدیم إیصال حقیقی لأن المستلم علیه دفع إیصال البنک. ولا ینعکس ذلک فی أی مکان آخر. ولا تنتمی أی من الإیصالات إلى البنوک لتفقد الدلیل. بینما الآن جمیع مدیری البنوک فلکیون. وله سلطة مطلقة ، فبالإضافة إلى الرواتب الرسمیة ، فإنه یأخذ رشاوى کبیرة مقابل الخبرة والإقراض. کما أن الحکومة مجبرة على الموافقة على الرواتب بهامش کبیر ، وهو رسمیاً عشرة أضعاف الحد الأدنى للأجور إلى الحد الأقصى ، مما یعنی أن الوزیر أو المحامی أو المحافظ یتقاضى عشرة أضعاف راتب المعلم. والجمیع یعلم أن هذه الفجوة أکبر?????? ???????